عکس ایلیا جونم
سلام گل پسرم.امروز ظهر خواستم پست جدید واست بزارم که بابایی بازم مثل همیشه پاکش کرد و کلی حرص خوردم.الان دوباره اومدم چون هم شما خوابی و هم بابایی نیست و داره درس میخونه چون فردا امتحان داره ایشالله که قبول میشه.این روزا من و بابایی مشغول جمع کردن خونه هستیم و میخوایم اسباب کشی کنیم به یه خونه ی جدید تر اما خونه هنوز حاضر نیست و من موندم چیکار کنیم.اونایی که خونه ی خودمون رو خریدن دیگه خیلی صبر کردن باهامون و الان خونشون رو میخوان خیلی بهمون این مدت فشار اومدش.هفته ی پیش رفتیم زیارت حضرت ویس و ازش...
نویسنده :
مامان و بابایی
0:15